امروز زادروز استاد شهریار و روز شعر و ادب پارسی است.
به همین بهانه چند تا از غزلیاتش رو اینجا میذارم.
<————– حالا چرا ————–>
آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟
بیوفا، حالا که من افتادهام از پا چرا؟
نوشداروییّ و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل، این زودتر میخواستی، حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توأم، فردا چرا؟
نازنینا، ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا؟
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟
شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین، جواب تلخ سربالا چرا؟
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خوابآلود من لالا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکن
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟
شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟
«برگرفته از ویکی پدیا فارسی – شهریار»
<————– رؤیای جوانی ————–>
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد
سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد
رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور
چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد
یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون
طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد
لاله افروخته بر سینه مواج چمن
چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد
این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت
وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد
گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه
خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد
شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر
که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد
«برگرفته از گنجور»
دو سه تا شعر دیگه میخواستم بذارم ولی بنظرم بهتره به این لینک یه سر بزنید.
می تونید روی گوشی تون اپلیکیشن می کده رو نصب کنید و لذت ببرید.
تصویر پست برگرفته از نیکند