پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند

یه شعر زیبا از شهریار

استاد شهریار
استاد شهریار

این یکی از شعرهای فارسی شهریاره که خیلی ازش خوشم میاد و حس میکنم خیلی با حسرت و سوز و گداز گفته.😌

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند / بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند -با صدای استاد شهریار

متن این شعر رو در ادامه میتونید ببینید.

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند

بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند

ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند

نای ما خاموش ولی این زُهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند

گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند

سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند

بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند

طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند

می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند

“شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند

دیدگاه ها

آواتار علیرضا
علیرضا
خیلی عالیه منم احساس یک صداقت خالص در بیان احساسات شعر می کنم برای همین هیچوقت از شنیدنش سیر نمی شوم
آواتار علی فرجی
علی فرجی
درسته.
یک غمی هست تو صداش :(
آواتار اصغر رحیمی
اصغر رحیمی
سلام ، نا شکری نباشه ، دیشب شب تولد 70 سالگی ام بود یکی از اعضاخانواده طبق معمول چنان مراسمی بپا کرد که از دماغمون تو این 70 سال دراومد ، یکساعت بعد یکی از همکاران قدیمی این شعر را با کلیپ در واتس آپ برام فرستاد . چه هم ذات پنداری عجیبی ! ! ! باور ناکردنی بود ! !
آواتار علی فرجی
علی فرجی
سلامت باشید ان شا الله.